شرایط خیلی شلوغ پلوغه.

فرفره خیلی مهربون شده و عالی برخورد می‌کنه.

میم عزیزم داره کرم می‌ریزه و به طرز احمقانه ای دلم می‌خواد تصور کنم کرم ریختنش دلیلی داره می‌خواد به یه چیز خوب ختم بخیر شه.

تو خیابون از یه پسره شماره گرفتم.

و به اونی که فکرشم نمی‌کردم گفتم دوست دارم.

زندگی همین قدر عجیب شده